لیدرشیپ

رهبری تحول‌آفرین در مقابل رهبری تعاملی؛ دو سبک رهبری برای دنیای کسب‌وکار امروز

در میان نظریه‌های معاصر رهبری، دو سبک «رهبری تحول‌آفرین» و «رهبری تعاملی» جایگاهی ویژه یافته‌اند. این دو سبک اغلب در تقابل با یکدیگر مطرح می‌شوند و هر یک، رویکردی متفاوت به هدایت و برانگیختن پیروان دارند. آشنایی با ویژگی‌ها، مزایا و معایب این دو سبک، به رهبران کمک می‌کند تا متناسب با شرایط سازمانی خود، سبک بهینه را برگزینند.

رهبری تحول‌آفرین که اولین بار توسط برنز (1978) مطرح شد، رویکردی کاریزماتیک و الهام‌بخش به رهبری دارد. رهبران تحول‌آفرین با ترسیم چشم‌اندازی جذاب، ایجاد انگیزش درونی، و توانمندسازی پیروان، آنها را به فراتر رفتن از منافع شخصی برای تحقق اهداف سازمانی ترغیب می‌کنند (Bass, 1985). این رهبران با نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام‌بخش و ملاحظات فردی، تحولی شگرف در نگرش و عملکرد پیروان ایجاد می‌کنند.

در مقابل، رهبری تعاملی مبتنی بر تبادل منافع میان رهبر و پیروان است. در این سبک، رهبر با استفاده از پاداش‌های مشروط و مدیریت بر مبنای استثناها، پیروان را به انجام وظایف محوله ترغیب می‌کند (Bass, 1985). رهبران تعاملی بر حفظ وضع موجود تمرکز دارند و با تدوین استانداردها و نظارت دقیق، ثبات و کارایی سازمانی را تضمین می‌کنند. آنها بیشتر وظیفه‌مدار هستند تا رابطه‌مدار.

شواهد نشان می‌دهد که رهبری تحول‌آفرین با پیامدهای مثبت سازمانی مرتبط است. این سبک رهبری با افزایش رضایت، تعهد و عملکرد کارکنان، بهبود خلاقیت و نوآوری، و ارتقای عملکرد کلی سازمان در ارتباط است. رهبری تحول‌آفرین با ایجاد فضای اعتماد و مشارکت، محرکی نیرومند برای تحول سازمانی است (Hansen and Pihl-Thingvad, 2019).

از سوی دیگر، رهبری تعاملی در محیط‌های پایدار و قابل پیش‌بینی مناسب‌تر است. این سبک با ایجاد انگیزه بیرونی و تمرکز بر انجام دقیق وظایف، بهره‌وری و کارایی را بهبود می‌بخشد. رهبری تعاملی به ویژه برای کارکنانی که از بلوغ کافی برخوردار نیستند و به ساختار و هدایت نیاز دارند، اثربخش است (Cho et al., 2019). این سبک همچنین در مدیریت بحران‌ها که نیازمند سرعت عمل و تصمیم‌گیری قاطعانه است، کارآمد است.

با این حال، رهبری تعاملی محدودیت‌هایی نیز دارد. تأکید بر پیروی دقیق از دستورالعمل‌ها و استانداردها، می‌تواند مانع بروز خلاقیت و نوآوری شود. همچنین عدم توجه به نیازهای عاطفی و رشد فردی کارکنان، انگیزش درونی آنها را تضعیف می‌کند. در محیط‌های پویا و متلاطم کنونی، صرف اتکا به رهبری تعاملی، پاسخگوی نیاز سازمان‌ها به تحول و انطباق نیست.

در مقابل، رهبری تحول‌آفرین نیز چالش‌هایی دارد. تأکید بر تغییر مداوم می‌تواند به خستگی و فرسودگی کارکنان منجر شود. برانگیختن مداوم پیروان نیازمند صرف انرژی فراوان از جانب رهبر است. همچنین کاریزمای بیش از حد رهبر می‌تواند وابستگی و دنباله‌روی کورکورانه در پیروان ایجاد کند.

با توجه به مزایا و معایب هر دو سبک، به نظر می‌رسد رویکرد تلفیقی بتواند پاسخی مناسب به نیازهای متنوع سازمان‌ها باشد. رهبران باید بسته به ضرورت‌های هر موقعیت، میان دو سبک تحول‌آفرین و تعاملی حرکت کنند. در شرایطی که نیاز به تحول، خلاقیت و انگیزش بالاست، رهبری تحول‌آفرین مناسب‌تر است، حال آنکه در شرایط عدم اطمینان و ضرورت ثبات، رهبری تعاملی راهگشاتر خواهد بود.

رهبران توانمند کسانی هستند که هر دو سبک را در جعبه ابزار خود دارند و به تناسب شرایط از آنها بهره می‌گیرند. آنها با درک صحیح نیازهای پیروان و الزامات سازمانی، سبک رهبری خود را انطباق می‌دهند و از قابلیت‌های هر دو سبک تحول‌آفرین و تعاملی به نحو احسن استفاده می‌کنند. این انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری، کلید اثربخشی رهبری در محیط پویای کسب‌وکار امروز است.

منابع:

Bass, B. M. (1985). Leadership and performance beyond expectations. New York: Free Press.

Burns, J. M. (1978). Leadership. New York: Harper & Row.

Cho, Y., Shin, M., Billing, T. K., &Bhagat, R. S. (2019). Transformational leadership, transactional leadership, and affective organizational commitment: A closer look at their relationships in two distinct national contexts. Asian Business & Management, 18(3), 187–210.

Hansen, J. A., &Pihl-Thingvad, S. (2019). Managing employee innovative behaviour through transformational and transactional leadership styles. Public Management Review, 21(6), 918–944.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا